معمای بن لادن
نوشته شده توسط : حامد وکیلی

به قلم حامد وکیلی

 

این روزها کشته شدن اسامه بن لادن توسط نیروهای آمریکایی در صدر اخبار جهان قرار دارد. این طور که از شواهد برمی آید گویی از این به بعد دیگر کابوسِ بن لادن روبه پایان است. اظهار نظر در مورد سرنوشت القاعده و طالبان بعد از کشته شدن بن لادن و اینکه چه سرنوشتی در انتظار آنان است کمی زود به نظر می آید. از این روی تنها مرادم از نگارش این سطور بررسی اجمالی پدیده ی «بن لادن» می باشد. اینکه اصلاً مگر بن لادن کیست که کشتن او اینقدر حائز اهمیت است؟

 

اسامه بن لادن یک مهندس عمران 60 ساله و متعلق به یک خانواده ی سرشناس و ثروتمند سعودی است که خیلی پیش تر نامش در بین جهادگران افغانستان دیده می شد ولی بعد از آن در سال 2001 در جریان حمله به برج های تجارت جهانی در نیویورک معروف به جریان 11 ستامبر- نام اسامه بن لادن دیگر نامی آشنا برای دنیا شد. نامی که برای مردم جهان تداعی خشونت، تروریسم، قساوت و ... بود. در بین افکار عمومی دنیا "بن لادن" نماد تروریسم شد و همه دنیا از نامش تنها یک چیز انتزاع می کردند؛«انسانی وحشی که از دنیا و انسانیت هیچ نمی داند و به هیچ چیز پایبندی و تعهد ندارد و کمتر خصیصه ای متمایز از حیوانات درنده دارد»

 

اما نگارنده تصویر دیگری از بن لادن و "بن لادن" ها دارد. به نظر نگارنده بن لادن انسانی بود که اتفاقاً خیلی به دنیا و انسان ها فکر کرده بود. ایدئولوژی یی داشت که خیلی به آن علاقه مند و پایبند بودو حاضر بود جان و مال خود را فدای عقیده اش سازد. در بین اطرافیانش افکار او بسیار نغز و دلنشین می نمود به طوری که اطرافیان، او را تا سر حد "مراد" می ستودند و... اما اینکه چرا او بدین ورطه افتاد ،خود، داستانی الیم است. اینکه مگر قراعت او از اسلام با قراعت امثال سعدی، مولوی و... تا امثال امام موسی صدر و محمد خاتمی چه تفاوتی دارد که با وجودیکه هر دو طیف از یک آبشخور سیراب می شوند اما در عمل می بینیم تفاوت ره از کجا تا به کجاست! اینکه مگر او در اسلام از چه اصولی مغفول مانده و اینکه آیا اساساً اسلام ناب، اسلامِ طالبانی ست و یا اسلام تساهل و تسامح؟ و اینکه اساساً آیا «برخورد تمدن ها» راه نجات است یا «گفت و گوی تمدن ها»؟ و اینکه...

 

خلاصه اینکه پاسخ به این «اینکه» ها خود قصه پر مناقشه و درد آوری است که در حوصله این مقال نگنجد.

 

بدیهی است که با کشتن بن لادن افکار او از بین نمی رود و هنوز نیز بن لادن هایی وجود دارد. تاریخ جوامع بشری پر است از بن لادن ها؛ انسان های تند رو، بی رحم و قسی القلب. همه ی ما بن لادن های زیادی را می شناسیم. من بن لادنی را می شناسم به نام معمر قذافی که آتش به روی هموطنان خود گشوده است تنها به این علت که مردم کشورش می گویند نمی خواهیم تو حاکم ما باشی! بن لادنی دیگر می شناسم که فکر می کرد نژاد برتر است و باید بقیه ی نژاد ها از بین بروند و در همین راستا میلیون ها انسان را روانه کوره های آدم سوزی کرد. بن لادنی دیگر می شناسم که استالین می خوانندش و می گفت«هر که با ما نیست دشمن ماست» و به همین دلیل باید نابود گردد. بن لادنی می شناسم که اتفاقاً هموطنم بود و بخاطر اینکه عده ای مثل او و همفکرانش نمی اندیشیدند آنان را به فجیع ترین حالت به قتل می رساند و نامش را "سعید امامی" خوانند. دیگر بن لادن هموطنم مسعود رجوی است که این روزها همقطارانش بین مرزهای عراق و ایران آواره اند و...

 

باری؛ هیچ کس نمی تواند جلوی ظهور "بن لادن" ها را بگیرد و شاید تصور دنیایی بدون «بن لادن»، جز در ذهن افلاطون هیچ آلانی نیابد و تحققش نیز سهل تر از تحقق مدینه فاضله ی افلاطون نمی باشد. اما تجربه ی بن لادن،قذافی، هیتلر، مائو، استالین، پینوشه، مسعود رجوی، سعید امامی، آقامحمد خان قاجار و... همه گواه یک چیز است و آن هزینه ی گزافی ست که دادنِ "تیغ" به دست اینان برای بشر به بار آورده است.

 

اما به راستی راه شناختن بن لادن ها چیست چرا که هیچ بن لادنی "بن لادن" متولد نمی شود و هیچ دیکتاتوری نیز با تابلوی دیکتاتور به صحنه نمی آید!

 

اعوانِ مکتب ِ بن لادن در افکارشان یک نشانه دارند و آن این انگاره (توهم) است که «آنطور که ما فکر می کنیم حقیقت مطلق است و مخالفان ما باطل محض اند و مجازیم به هر روشی آنان را نابود کنیم».

 

دنیا باید این نشانه ها را بشناسد و دیگر مجالِ جولان به بن لادن ها ندهد. پیروان مکتب بن لادن را می توان در هر گوشه ای از جهان با هر مرام و مسلکی دید اما اگر دگر بار "تیغ" به دستشان افتاد باید به صورت جدی در رهاورد "مدرنیته" و "اومانیسم" تأمل کرد!

 

***

این روز ها دنیا دارد آخرین بن لادن هایش را بالا می آورد و آنان را خلط می کند که البته تپه های صهیونیست هنوز پر است از بن لادن هایی که به صورت نامشروع کشوری را اشغال کرده اند و بی رحمانه مردمان آن دیار را آواره. و کمتر کسی ست که نداند اصلی ترین پایگاه صهیونیست ها آمریکاست لذا بدون اینکه بخواهم کشتن اسامه بن لادن را عمل کوچکی قلمداد کنم اما در خود آمریکا مافیا های "بن لادن" پرور زیادی وجود دارد و اگر آن کشور به فکر مبارزه با "افراط" است ابتدا باید از خود شروع کند و شاید بهتر باشد رییس جمهور اوباما به جای اینکه دغدغه ی پاکسازی افغانستان و پاکستان را داشته باشد ابتدا «سرای خویش رُفت و رو کند»

 




:: بازدید از این مطلب : 322
|
امتیاز مطلب : 104
|
تعداد امتیازدهندگان : 25
|
مجموع امتیاز : 25
تاریخ انتشار : جمعه 13 خرداد 1390 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: